این آزمایشگاه از مگسها به عنوان یک ارگانیسم مدل برای مطالعات توسعه نورونی و تشکیل سیناپسهای , ارتباطات بین نورونها استفاده میکند . برای مشخص کردن ژنهای دخیل در این فرآیندها , آنها ژنوم مگس میوه را تغییر میدهند و مگسها را برای صفات غیرطبیعی غربال میکنند . بیشتر جهشها در نورونها رخ میدهند , اما در این مورد , محققان دریافتند که مگسها با جهشهای گلیال در یک ژن , مگسها را در دماهای بالا تحتتاثیر قرار میدهند .
بررسی بیشتر این ژن نشان داد که عملکرد طبیعی آن برای رهایی از کلسیم در محیط تمایزی است . این کار به منظم کردن نوسانات گلیال در سطوح کلسیم کمک میکند , که در آن تیم mit برای اولین بار در تحت تعقیب قرار گرفت .
وقتی جهش پیدا میشود , نوسانات متوقف میشود و باعث ایجاد کلسیم در داخل سلولهای گلیال میشود . از طریق یک فرآیند ناشناخته , این امر نورونهای نزدیکی را تحریک میکند تا فعال شوند و به احتمال زیاد آنها را در واکنش به گرما , سرما یا لرزش نگه دارند . اعلام شدهاس
این یکی از معدود نمونههایی است که دانشمندان در مورد فعالیت جداسازی نورونها بر روی آتش نورونها یافتهاند .
اعلام شدهاس آنها آنهایی هستند که حرف میزنند . اما به نوعی به نوعی در تنظیم خروجی نورونها گوش میدهند . در صورت قطع این خروجی به ترتیب , کل سیستم شکست میخورد . "
منابع تحریک
محققان در حال بررسی ارتباط بین مقادیر کلسیمی و تحریکپذیری نورونی هستند . یک تئوری این است که بیش از حد کلسیم , یک سیلی از انتقالدهندههای عصبی و یا عوامل دیگری را تولید میکند که به طور طبیعی به شیوهای منظم ترشح میشوند . این ترشح غیر منظم میتواند نورونها را تحریک کند .
آنها میتوانند با آزاد کردن این عوامل که فعالیت را کنترل میکنند , آنها را تعدیل کنند . " افزایش کلسیم ممکن است شرایطی را ایجاد کند که در آن دو عامل به طور منظم این عوامل را آزاد نمیکنند , اما همیشه آنها را آزاد میکنند . "
در مغز انسان آستروسیت ها سلولهایی هستند که شبیه سلولهای گلیال مگس میوه در این مطالعه هستند . این سلولها , جسم سلولی نورونها را احاطه کرده و همچنین فراوانترین نوع سلول گلیال در مغز انسان هستند . هنوز مشخص نیست که آیا این سلولها یکی از پنج نسخه انسانی ژن کدکننده را بیان میکنند یا خیر.
با توجه به مطالعات بیشتر , این یافتهها پیشنهاد میکنند که پیشگیری از ایجاد کلسیم در سلولهای گلیال و یا آستروسیت ها میتواند تحریکپذیری نورونهای حرکتی را کاهش و تمایل به گرفتن در پاسخ به محرکهای محیطی را کاهش دهد . فراری میگوید : " هنوز راه درازی در پیش است , اما کار پرواز حاکی از آن است که کاهش سطوح کلسیم گلیال در کاهش تحریکپذیری آن موثر است . "
یک استاد اعصاب در دانشگاه روچستر که در این تحقیق شرکت نداشت , میگوید چنین داروهایی ممکن است اثرات جانبی آرامبخش را که اغلب با داروهای رایج صرع دیده میشوند , حذف کند .
او میگوید : " شما میتوانید داروهایی ایجاد کنید که سلولهای گلیال را هدف قرار میدهند و مغز را به اندازه زیادی کاهش نمیدهند . " وی افزود که این مطالعه گامی مهم در درک نقش سلولهای گلیال در مغز است .
محققان mit اکنون به دنبال اجزای دیگر این مسیر هستند که سطوح کلسیمی را به بیشفعالی عصبی متصل میکند که میتواند منجر به کشف دیگر اهداف بالقوه دارویی شود .
این مطالعه توسط موسسه ملی بهداشت انجام شدهاست .
منبع سایت علم روز
:: بازدید از این مطلب : 86
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0